سلام ... امیدوارم حالتون خوب باشید ...و مثل من انقد سردرگم نباشید!
متاسفانه به بن بست خوردم.
هم روحی و جسمی
ی جورایی دارم فقط تظاهر میکنم.
تو پست اولم توضیح دااده بودم مشکل چیه کمک زیادی نگرفتم ..
ی بار دیگه سعی میکنم کمک بگیرم ازتون پس لطفا بخونید..
من ی رابطه عاطفی اشتباه (شایدم نه) داشتم ک تموم شد ...
تو پست اول کامل نوشتم ...
ازش سه ماه میگذره و من سعی کردم حالمو خوب کنم.
خب من برای کنکور میخونم ... پارسال اون چیزی نشد ک میخام...
شاید 60% به خاطر همون رابطه بود ...
اما من پشیمون نیستم که رابطه رو داشتم ... اگه الانم برگردم عقب باز انتخابش میکنم
احمقانس میدونم اما من نتونستم به خودم بفهمونم .
امسال باز کنکور هست و من دارم روزی 8ساعت میخونم البته دو هفته اس ک شروع کردم و بعدا بیشترش میکنم...حالا اصلا موع کنکور نیس
روح من خیلی خستس . روح من واقعا صدمه دیده... من همین الانم با اشک تایپ میکنم.
خیلی خستم .. تنها دلیل زنده بودنم همون کنکوره. من میخام خودمو نجات بدم اما نمیتونم
ی هفته خوبم اما بعد داغونم هرشب گریه میکنم و نمیتونم بخوابم وقتی میخام بخوابم هم تا صبح ی کابوس تکراری میبینم که تو پست دومم درموردش حرف زدم
این حال بد داره منو ذر ذره نابود میکنه و خود به خود از انگیره درس خوندنم کم میشه.
مشکل خواب بدتر از همه اینا ... من خودمو جلوی همه شاد نشون میدم و خیلی بیخیال رفتار میکنم اما از درون دارم خورد میشم .
ازتون خواهش میکنم بخونید و کمکم کنید .. من از خود کشی متنفرم !