چند سال پیش عاشق یه پسر نابینا شدم، از نزدیک نمیشناختمش و نمیدونم چرا عاشقش شدم، نمیتونستم عشقمو باهاش در میون بذارم، بعد مدتها از طریق یه دوست مشترک متوجه شدم که ازدواج کرده، داغون شدم، بعد رفتم به دیدنش، البته همراه همسرش، باهاشون صحبت دوستانه ای داشتم و این باعث شد حتی بیشتر از قبل عاشقش بشم، دیدم که همسرش باهاش رابطه ی خوبی نداره و این بیشتر داغونم کرد، نمیخوام زندگیشو بهم بریزم چون دوستش دارم نمیخوام ضربه بخوره، فقط میخوام فراموشش کنم ولی نمیشه، لطفا کمکم کنید خیلی عذاب میکشم، کاش حداقل خوشبختیشو میدیدم
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آمار سایت