سلام.راستش من خیلی آدم درونگرا و خجالتی هستم،اعتماد به نفس هم ندارم،به شدت کم حرفم،اکثرا توی جمع احساس اضافی بودن میکنم،شاید خنده دار باشه ولی تو دوره راهنماییم مدام میگفتم نکنه من بچه سر راهی باشم؟؟راستش یکم احمقانه هم بود چون من چندمین دختر خانوادم توی خانواده و فامیل ما مثل عهد دقیانوس هنوزم پسر به دختر برتری داره توی رفتار و گفتار و همه چیشون یه حس تحقیر هست (یجورایی احساس گناه میکردم که چرا پسر نشدم)،علاوه بر این من یه بیماری ژنتیکی دارم که از دوره راهنمایی به اوج رسید و خیلی خودشو نشون داد اون دوره احساس میکردم هیشکی درکم نمیکنه با خانوادم نمیتونستم درموردش صحبت کنم چون غیر قابل درمانه و فقط باعث ناراحتیشون میشدم،به دوست هم نمیشه گفت چون بعدا دردسر ساز میشه.توی این سالا همیشه یه بغض تو گلوم بوده و بیماریم رو از همه مخفی کردم ،کم کم از بقیه فاصله ی بیشتری گرفتم و به دلیل خجالتی و درونگرا بودنم بیشتر از خیلیا ی دیگه تنها و تنها تر شدم ،به دلیل عقاید فامیلامون کلا ارتباطمو با اونا قطع کردم ،اون موقع ها اقدام به خودکشی هم کردم اما نتونستم و فقط دستمو با کاتر خط خطی میکردم،چند بار قرص هم خوردم ولی نمیدونم چرا اثر نمیکرد😶😅
الان توی هر جمعی که وارد میشم آروم سلام میکنم و یه گوشه میشینم وقتی بخوام یه کنفرانس بدم دمای بدنم میره بالا ،بدنم میلزه،تپش قلب میگیرم و صدام خیلی خیلی آروم میشه،به هیچ وجه هم نمیتونم شروع کننده یه صحبت باشم ،میتونم ساعت ها بدون گفتن یه کلمه تو یه جمع بشینم.با غریبه ها هم اصلا نمیتونم ارتباط برقرار کنم.از عکس گرفتن هم یجورایی میترسم چون چهرم با اونی که تو آینه میبینم فرق داره.فکر کنم بیشتر از اینکه با دیگران صحبت کنم در موردشون فکر میکنم.گاهیی وقتا تو فکرم با خودم صحبت میکنم😅😅
الان دقیقا نمیدونم مشکلم چیه البته یه مدته همش به فکر کنکورم ولی وقتی جایی میرم یا مجبور میشم تو جمع صحبت کنم به فکرش میوفتم.فکر اینکه توی دانشگاه برام مسیله بزرگی شه اڌیتم میکنه؟؟
الان دقیقا اعتماد به نفس ندارم؟؟
درونگرام؟؟
خجالتیم؟؟
یا فقط احساس میکنم خیلی با بقیه فرق دارم؟؟
خیلی زیاد شد ولی تقریبا هر چی میخواستم گفتم...